بدون حلقه ات یارب
- نوشته شده در جمعه 5 آذر 1400 ساعت 9:21
- | ارسال نظر
جهان در جان من لبریز و من حیران در خوابم
چو می جویم ترا در خود، نمی یابم ، نمی یابم
کویری تشنه کامم ، پی باریدن باران
ببار بر من که بی لطفت ترا هرگز نمی یابم
« چه داند جزء راه کل خود را - مگر هم کل فرستد رهنمونم »
صدایت می زنم جانا ، نگاهم کن که رحمانی
بدون حلقه ات یارب ، نشان از تو نمی یابم
تنم تب دارد و گردم پی درمان بی تابی
ببار بر جان تب دارم که درمانی نمی یابم